نوه و نتیجه های خمینی و دیگر آقا زادگان در اروپا و کشورهای غربی چه می کنند؟
مگر پدربزرگ ایشان نسبت به برپایی این حکومت اقدام نکرده است؟ مگر این حکومت ثمره
ی ایده آل های پدر بزرگ ایشان نیست؟ مگر این حکومت همانی نیست که خمینی می گفت حفظ
آن از اوجب واجبات است و برای برپایی آن خونها ریخت و اعدام ها کرد و نفس ها برید؟
مگر این حکومت همان «حکومت عدل» نیست که خمینی آن را بنیان نهاد؟ مگر همان طور که
خمینی می گفت ولایت فقیه ضامن سعادت و بهروزی نیست؟ اگر اینطور است، پس نوه و
نتیجه های خمینی و دیگر آقا زادگان در فرنگ چه غلطی می کنند؟
مگر این نظام همان نظام آباد و آزادی
نیست که جوانان جمارانی و پامنبری برای دفاع از آن شکنجه ها کردند و زندانها
ساختند و جنایت ها مرتکب شدند؟ اگر اینطور است، آقا زادگان در فرنگ به دنبال کدام
گم کرده می گردند و برای چه زندگی زیر
سایه ولایت فقیه را رها کرده و در غرب سکنی گزیده اند؟
به چه حقی همچنان از ولایت فقیه دفاع می کنند و فرزندان خود را به کشور های
آزاد دنیا روانه ساخته اند؟ زندگی جوانان ما به کدامین گناه ناکرده فدای زیستن
آسوده ی مشتی آقا زاده و ولد الشیطان شده است؟ چرا فرزندانشان بر نمی گردند و در
هوای متعفنی که ولایت فقیه بوجود آورده
نفس نمی کشند؟
آیا آنها هم از شرایط کشور نا راضی اند؟ بسیار عالی. پس چرا سکوت کرده اند؟ نوه
و نتیجه های خمینی و دیگر آقا زادگان چرا به خارج فرستاده شده و از هرگونه مسائل
سیاسی و اجتماعی مربوط به کشور رها شده اند؟ مگر این آشی نیست که خمینی آن روح
شیطان برای کشور ما پخته است؟ چرا زبانها در کام گرفته شده است؟ آیا بهتر نیست فرزندان
ایشان به کشور بازگشته و در حکومتی که ولایت فقیه به ارمغان آورده زندگی کنند؟ اگر
در ایران کنونی بجای زندگی جز مردگی چیز دیگری نمی بینند، پس چرا خفه شده اند؟
گردنِ کلفت حسن خمینی که تبر هم بر آن کارگر نیست چگونه حاصل شده است؟ چرا هیچ
صدایی از این مفت خور خارج نمی شود. آیا پاسبانی قبر پدر بزرگ و عوایدی که از آن
حاصل می شود دلیل لال شدن او نیست؟
چرا نعیمه اشراقی قربان صدقه دختر خود می رود و "نوه امام بودن" را
افتخار می داند؟ آیا نوه ملعونی که به جز شر و خرابی و ویرانی هدیه ای برای این
کشور نیاورد مایه افتخار است؟
نوه و نتیجه های خمینی و آقا زادگان در فرنگ چه غلطی می کنند؟
-----