در پنج روز گذشته شاهد اعدام پانزده نفر در نقاط مختلف کشور
بودیم. به نحوی که تعداد اعدام ها از ابتدای انتصاب حسن روحانی می رود تا رکوردی تاریخی را به ثبت رساند. از
طرف دیگر شاهد افزایش سرکوب جوانان از طریق گشتهایی موسوم به «ارشاد» هستیم. حمایت
بی چون و چرای دولت حسن روحانی از بمب باران شیمیایی حومه دمشق توسط بشار اسد نیز
برگ زرین دیگری در کارنامه جمهوری اسلامی است به علاوه اینکه وحشی گریهای جمهوری
اسلامی در سوریه به اوج خود رسیده و ویدیوهایی از حضور فرماندهان نیروی تروریستی
قدس در سوریه بر روی اینترنت دست به دست می چرخد. به اینها قتل عام ناجوانمردانه
مخالفان حکومت و مجاهدین در اشرف را نیز اضافه نماییم.
تنها تصویری که در ذهن نقش می بندد این است که از قرار
معلوم نام صحیح دولت «تدبیر و امید» را باید به صورت کامل تر «دولت تدبیر و امید
برای حفظ و نجات نظام» مورد استفاده قرار داد تا شبهه ای باقی نماند که وقتی در
جمهوری اسلامی صحبت از «تدبیر و امید» است مقصود همان تدبیر و امید برای حفظ نظام
است و تنها چیزی که در این بین ارزشی ندارد مردم و سرنوشت آنان است.
با گذشت زمان هدف از انتصاب حسن روحانی و گزینش امنیتی ترین
کابینه حیات جمهوری اسلامی بیشتر آشکار می شود. به نظر می رسد سیاست جمهوری اسلامی
در مقطع کنونی ادامه روند سرکوب در داخل و همچنین فریب جامعه جهانی در خارج به
منظور خریدن زمان برای تولید «بمب اتمی» باشد.
آنچه مسلم است آنکه جامعه ما به سرعت سوی انقلاب دیگری در
حرکت است. حکومت ولایت فقیه نشان داد که اصلاح پذیر نیست و این حقیقی است که دیگر بر
همگان آشکار شده است.
-----